خلاصه کتاب:
چی میشه وقتی درون یه خانوادهی از ریشه مافیایی متولد بشی، پدرت دُن باشه اما هیچ علاقهای برای گرفتن جایگاهش نداشته باشی؟ چی میشه اگه تو یه مهمونی مافیایی چشمت به یه دختر زیر سن قانونی بخوره و عشق مثل یه آذرخش بهت میزنه؟ چی میشه اگه بخوای از اعتبار مافیائیت به عنوان یک پرنس مافیایی استفاده کنی و اون دختر رو نجات بدی؟ اینجاست که روسای مافیا برات یک شرط میذارن؛ یکی از ما باش تا اون دختر رو آزاد کنیم. وقتی مجبوری به خاطر یک دختر زندگی خودت رو وثیقه بگذاری و وارد دنیای سیاه مافیا بشی. آیا عشق واقعا ارزشش رو داره؟
خلاصه کتاب:
دانته خون آشامی گرسنه است. چیزی که مشتاق آن هست، خون قرمز انسان است. پس از اسیر شدن بعنوان برده خونی برای یک خون آشام زن، او بالاخره فرار میکند. در نهایت، شامهاش او را به نزدیکترین بانک خون میفرستد تا گرسنگی اش را برطرف کند پرستار اورژانس ارین همیلتون یک شیفت شب شلوغ دارد... تا اینکه یک غریبه زیبا را در بانک خون بیمارستان پیدا میکند. منطقش به او میگوید، که او را به داخل بیاورد. اما او با احساسات قویتر و ناآشنا تلاش میکند، تا از مردی که به نظر عجیب شیفته عطر او شده است، محافظت کند. کششی در بین آن ها میجوشید ...
خلاصه کتاب:
زنی با رایحه ای فوق العاده باعث جذب خون آشامی خشمگین به خودش میشه. دانته گابریل به دنبال علت این کشش و حس محافظتیش به ارین همیلتون، اون رو دنبال میکنه و این دنبال کردن رازهایی رو به همراه داره رازهایی که جون ارین رو در خطر میندازه. ارین اما شیفتهی خون آشام جذاب و تیره مویی هست که باعث سردرگمی او میشه ...
خلاصه کتاب:
حالا که دانته گابریل متوجه شده است که پیمان خونی ارین همیلتون با او شکل گرفته است ، باید او را متقاعد کند که بخاطر هردوشون پیمان را تکمیل کند. خون آشام ها به سرعت در حال از بین رفتن هستند و انسان ها مدت هاست که آنها را چیزی بیش از یک افسانه نمی دانند. چگونه می تواند او را درک کند؟ ارین عاشق دانته شده است، اما او هنوز از رفتار او گیج و عصبانی است. او برای اینکه ذهن خود را مشغول کند، خود را در رازی غرق میکند که در محل کار تکامل یافته است. بیماران از بیمارستان ناپدید شده اند و ارین سرنخی در مورد خون آنها پیدا می کند ...
خلاصه کتاب:
به نظر میرسد که قاتلی مصمم، زنی جوان را که به تازگی از چندین اتفاق تهدیدآمیز جان سالم به در برده، هدف خود قرار داده است. و حالا این وظیفهی هرکول پوآرو است که جان او را نجات دهد. پوآرو در حالی که تعطیلات را سپری میکند، با زنی جوان و زیبا به نام نیک باکلی آشنا میشود و شنیدن توصیفات این زن دربارهی «رویارویی های تصادفی اش با مرگ»، او را عمیقا به فکر فرو میبرد ...
خلاصه کتاب:
چه اتفاقی می افتد وقتی یک حیوان خونی عروس نورانی را در سرزمین مرگ پیدا میکند؟ الساندرو 'آلفا' ویلانووا که در خیابانهای لوس فورتیس بزرگ شد، راه خود را به سمت اوج برداشت، برای بقای خود مبارزه کرد و همه چیز را در این روند از دست داد. شهری که در آن زمان از او دوری میکرد، اکنون شهری است که او حکومت میکند، هرچند به تنهایی، به عنوان پادشاه یک امپراتوری تاریک که تعداد کمی از او میدانند. دور از دنیای آلفا، زفیر د لا وگا یک زندگی عادی، خانواده معمولی، درام معمولی دارد. بزرگترین مشکل او این است که مردم تلاش میکنند او را چند پوند ...
خلاصه کتاب:
نوئله یک ماه بعد از مرگ جیمی متوجه میشود که از او باردار است دولین برادر جیمی و رئیس کاری او هم همان روز به طور اتفاقی متوجه این موضوع میشود و برای سرپرستی یادگار برادر از دست رفته، به نوئله پیشنهاد یک ازدواج دو ساله میدهد ولی ...
خلاصه کتاب:
وقتی آنا سان، ویولونیست، خیلی تصادفی از طریق یه ویدئو یوتیوب وایرال میشه و توی حیطهی کاریش به موفقیت میرسه، احساس میکنه صلاحیت کافی رو نداره، برای اینکه دوباره به موقعیت قبلی برسه خودش رو به آب و آتیش میزنه و زمانی که دوست پسر قدیمیش بهش میگه قبل از یه تعهد دائمی لازمه برای مدتی توی رابطه آزاد باشن، آنای دردکشیده و عصبانی به خودش میگه اگه اون یه رابطهی آزاد با یه نفر دیگه میخواد، پس من هم میرم تو رابطهي آزاد ...
خلاصه کتاب:
مردم میگن کارما بده اما اون به جز خوبی چیز دیگهای برای من نداشته و بخاطر اینم نیست که من مرد خوبی ام. هر کاری توی زندگیم کردم، دلایل خودمو داشتم. دزدی کردم، زورگیری کردم، حتی ادم کشتم. چندتا چیز هست که خط قرمزم حساب میشه و باهاشون سر و کاری ندارم، مثل زنا، بچه ها و مواد. اما تو بقیه چیزا دستام پره پره. وقتی که تو رییس باشی، باید همچین کارایی بکنی. با هر کار سیاهی، متوجه سنگینی اعمالم بودم اما هیچوقت مجبور نبودم برای کسی توجیه کنم. و حالا، برای اولین بار توی زندگیم باید دلیلشو توضیح بدم ...
خلاصه کتاب:
پاپی هاتاوی عاشقانه خانواده غیرعادیش را دوست دارد، هر چند که آرزو داره که عادی شود. دست تقدیر باعث ملاقات او با هری راتلج، که یک هتلدار و مخترع مرموز با ثروت، قدرت زیاد و یک زندگی مخفی خطرناک است میشود. پاپی با پذیرفتن پیشنهاد او همه را شوکه میکند اما پی میبرد که شوهر جدیدش تنها عاشق اوست، اما مورد اعتماد نه...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رماندونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.