دانلود رمان هفت خاج از فاخته حسینی کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه
تعداد صفحات : ۱۷۸۴
خلاصه رمان:
در شبی که باران همزمان متوجه خیانت خواهر و نامزدش و همچنین بالا کشیدن داراییشان توسط دشمنی مجهول می شود، توسط نامزدش سعید به او داروی مخدر تزریق میشود. او که در گریز از سعید است حینی که هوشیاری اش تحلیل می رود کسی را زیر میگیرد و با تهدید های سعید بنا بر لو دادنش به پلیس، مجبور به فرار از ایران میشود و اتفاقاتی گریبانش را میگیرد که پس از چندین ماه تصمیم به بازگشت میگیرد تا از دست رفته هایش را پس بگیرد …
قسمتی از داستان هفت خاج :
چشمانش را به هر سختی که بود از هم گشود. کم کم تصاویر تار واضح شد، نگاهش به دور اتاق چرخید و دست آخر روی خودش ثابت ماند که به صندلی بسته شده بود، هر چه سعی کرد نتوانست طناب هایی که او را به صندلی بسته بودند را ذره ای شل کند. اخم هایش درهم رفت، از همین ابتدای راه
خود را گرفتار ساخته بود، نفسش را پر سر و صدا بیرون فرستاد که همزمان در اتاقی که در آن زندانی شده بود باز شد چشمانش را ریز کرد مردی که به سمتش قدم برمیداشت هیکل درشتی داشت اندازه موهای روی سرش به یک سانت هم نمیرسید. از گردنش تا زیر چانه اش خالکوبی هایی به
چشم میخورد و صورتی گرد داشت. با انزجار رو گرفت و با اخم نگاهش را به دیوار دوخت. صدای کلفتی که به نظرش حسابی برازنده چنین هیبتی بود گفت: چیشد خوشت نیومد؟ اخمش غلیظتر شد و خواست چیزی بگوید که به جز اصواتی نامفهوم چیزی از دهانش خارج نشد تازه متوجه شد که
چسبی بر دهانش زده شده بود مرد به سمتش قدم برداشت کمی خم شد و نگاه هیزش را روی اجزای صورت او چرخاند. از درون خون خونش را میخورد اما توان هیچ حرکتی نداشت اما همینکه انگشتان زمخت مرد روی پوست گونهاش نشست شروع کرد به دست و پا زدن که محکم نگه داشته شد …