دانلود رمان آن شب لعنتی از هدیه الف کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، تخیلی، ترسناک
تعداد صفحات : 466
خلاصه رمان :
همه چیز از یه شب شروع میشه. آن شبِ لعنتی! اتفاقاتی که اون شب لعنتی تو اون خونه دانشجویی برای چهار تا دختر و همخونهای داستان ما میافته… توی شبی که همه برای احضار روح بابای مونا دور هم شدن تا بتونن ازش سوال بپرسن: ”مامان مونا کجاست؟” مامانی که تو بچگی مونا رو تنها گذاشت و رفت..
قسمتی از داستان آن شب لعنتی:
آرش تلفن رو قطع کرد و پولاد رو صدا زد پولاد تو دستشویی بود و داشت مسواک میزد که با شنیدن صدای آشفتهی آرش همون جوری از دستشویی بیرون زد و با همون دهن پر کف گفت: چیشده؟ آرش فقط گفت: زود باش پسر؛ باید بریم مث این که یه اتفاقی افتاده. پولاد یه لحظه حرف های آرش رو
تو ذهنش مرور کرد، اتفاق… لیدا… دوست هاش… اوه… اون چهار تا دختری که بهشون اعتماد کرده بودن تو خطر بودن. پولاد نفهمید چطور خودش رو به اتاق رسوند و روی تیشرت و سیوشرت مشکیش رو پوشید و با همون شلوار مشکی تو خونهش دنبال آرش از خونه خارج شد کیف پول تقریبا خالی
از پولش و کلیدخونه و موبایلش رو برداشته بود باعجله توی ماشین نشست و آرش ماشین رو راه انداخت با نگرانی گفت: خیلی نگرانم داداش. پولاد دستش رو به پیشونیش زد و گفت حدس میزدم اونجا براشون امن نیست؛ باید میموندیم پیششون. آرش صداش رو بالا برد و گفت: اون مونای احمق
نگران این بود که ما بلایی سرشون بیاریم. پولاد از حرص پوزخند زد و گفت: به هرحال ما دو تا غریبهایم، حق داشت خب. آرش خیلی عصبانی به نظر میرسید سیگاری آتش زد و دودش رو با حرص توی ریه هاش کشید و غرید: اه… چقدر شلوغه. پولاد خیلی نگران بود برای همین تصمیم گرفت …