خلاصه کتاب:
بعد از غیبتت که اسمی از تو به میان آمد دنبال واژهای گشتم تا حالم را توصیف کنم... هیچ کلمهای نتوانست چون غَثَیان حال آشوبم را به تصویر بکشد. با شنیدن اسمت غَثَیان کردم. تمام خاطراتمان را... تمام نگاههای عاشقانهای که میانمان رد و بدل شده بود. توصیف حال من، توصیف دل آشوبههایم بعد از بازگشتت وقتی دیگر عاشقانههایت به من تعلق نداشت فقط یک کلمه بود. "غَثَیان" "غَثَیان در لغت به معنی آشوب و شوریدگی دل است که منجر به قی کردن شود". (حالت تهوع از میزان اضطراب و استرس)
خلاصه کتاب:
پدر آسمان در یک تصادف رانندگی باعث مرگ پدر آذرخش و طوفان میشود. آذرخش پسر بزرگتر، برای دادن رضایت، از آسمان خواستهای دارد که بیدلیل نیست.
خلاصه کتاب:
بهار دختری ۳۲ ساله که خاطرات گذشتهاش را دوره میکند؛ خاطراتی سرشار از عشق؛ عشقی پاک و دست نیافتنی. اما شاید تقدیر بود که باعث شد دختری ۲۴ ساله تغییر کند. بشود سنگ و بشکند و تاوان این شکستن را هم خودش پس بدهد.
خلاصه کتاب:
پیا، دختریست دورگه که در تمام زندگیش سعی کرده بود زیاد خود را در معرض دید قرار ندهد. تا اینکه تهدید شد از انبار قویترین اژدهای آن دوران سکه ای را بدزدد. دراگوس، اژدهایی که همه از او میترسیدند، باورش نمیشد که کسی اجازه ی دزدیدن اموالش را به خود داده باشد. ولی وقتی دزد خود را به چنگ می آورد، جانش را بخشیده و ادعا میکند که آن دختر متعلق به اوست...
خلاصه کتاب:
داستان دزیره، دختر خودساخته ای که زیر بار مشکلات زندگیش کم میاره و مجبور میشه با رئیسش قرار داد عجیبی ببنده. قرار دادی که طبق اون باید برای رئیسش یه وارث به دنیا بیاره، اما فقط این نیست، این قرار داد یه رابطه عجیبه.. چیزی که دزیره هیچوقت فکرشو نمی کرد...
خلاصه کتاب:
داستان دربارهی یه دختره! یه دختر مغرور اما بازیگوش. با یه شغله هیجانی و پر خطر عاشقه شغلشه و به خاطر انتقام رو به این شغل آورده و اما همین شغلشه که باعث میشه وارد یک زندگی جدید شه!... شایدم عشق چیزی که ازش فراریه...
خلاصه کتاب:
دختری به اسم مریم فعالیت های سیاسی داره و دستگیر میشه. طی شکنجه ها اعتراف نمیکنه و بازجو اون رو ازمرگ نجات میده، ازش بچه دار هم میشه باهم کشمکش دارن و…
خلاصه کتاب:
گلمیس افخمی بعد از هشت سال برگشته تا انتقام گذشته رو از آراسپ بگیره. همه چیز طبق نقشه اون پیش میره، اما اومدن یه نفر تموم معادلات ذهنی گلمیس رو بهم میریزه. کسی که داره تلاش میکنه تا گلمیس رو از آراسپ دور کنه...
خلاصه کتاب:
راحیل به اجبار و صلاحدید حاج پدرش در شرف ازدواج با پسری است که هیچ شناختی از او ندارد، برادرش رستگار به او قول داده بوده که همیشه پشت و حامی اش باشد ولی اکنون او ایران نیست و راحیل چاره ای جز اطلاعت از پدر ندارد تا اینکه برای مطلع کردن برادرش مخفیانه مجبور به تماس با دوست رستگار می شود...!
خلاصه کتاب:
رعنا دختری که در روز ختم مادرش چشمانش به گلنار،زن پدر جدیدش افتاد که دوشادوش پدرش ایستاده بود. بلافاصله پس از مرگ مادرش پی به خیانت مهراب، پدرش، با گلنار آبدارچی مدرسه اش می برد. برای انتقام از مهراب خود را وارد یک ازدواج قراردادی با شاهرخ میکند. شاهرخ، مردی است که درپی از دست دادن پدرش بار خانواده پنج نفره اش را به دوش می کشد و مردانه به روی خواسته های خود پا مینهد. مردی که پس از دریافت پیشنهاد وسوسه برانگیز از طرف رعنا، پا به روی تمام خط قرمز هایش می گذارد تا ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رماندونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.