دانلود رمان هوروش از منیر قاسمی کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه
تعداد صفحات : 1739
خلاصه رمان :
مستوره دختر شدیدا درونگرایی که با سختی های زیادی دست به گریبان است،با میعاد رودرو قرار می گیرد، پسری که رک و شوخ بودنش مستوره را به چالش میکشد. داستانی از شهر گنبدهای فیروزه ای اصفهان، دختر و پسری معمولی با قصه ای ساده ولی پرچالش …
قسمتی از داستان هوروش :
تا به مقصد برسیم نه او حرفی زد نه من. دست هایش درهم بود یکبار که بازشان کرد لرزی خفیف را دیدم. رانندگی می کردم ولی حواسم به او هم بود این مسیر را آنقدر رفته بودم که چشم بسته هم میدانستم باید کجا بروم و گم نشوم. خوبی میرزا طاهر همین نزدیکی اش به زاینده رود و پارک
ناژوان بود از هر کوچهای که میرفتی بعد از نیم ساعت میرسیدی به دنبال رودخانه و باغ پرندگان اینجا همه من را میشناختند؛ هرچند دقیقه باید دستم روی بوق میرفت برای خوش و بش کردن. برای من دیده شدن با مستوره مشکلی نبود اتفاقا افتخار هم بود ولی میدانستم مستوره اذیت است …
به خاطر همین مسیری را رفتم که کمتر دیده شویم. قبل از رسیدن به مقصد مورد نظر از بقالی محلی همان نزدیک های باغ پرندگان خرید جزئی کردم همین روند را پیش میگرفت قطعا یا غش میکرد یا بیحال روی دستم میافتاد. ماشین را پارک کردم کنار خانه ای… رو به رویمان بعد از بیست قدم
باغ پرندگان بودو بعد از آن باغها و پارکهای ناژوان و زاینده رود ولی فعلا حرف داشتم و برای دیدن نیامده بودیم سمتش چرخیدم؛ به خاطر گرمای شدید آخر خرداد ماشین را خاموش نکردم تا کولر روشن باشد به درب تکیه دادم و نگاهم به نیم رخ او بود مشغول بازی با گوشه ناخنش داشت تلاش میکرد …