دانلود رمان مهیل از صبا ترک کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، معمایی
تعداد صفحات : 3999
خلاصه رمان :
از او متنفر بودم، از همان روزهای اول جوانه های بلوغ دخترانه ام، از نگاه همیشه مراقبش، از تذکرات فقط برای منش. از اینکه نگاهش پی من بود، اما وقتی برایم حضورش ترسناک شد که دیدم اسلحه دارد، ربطش دادم به ان خط و خطوط بریدگی های روی صورت و ان چهرهی خشن افتاب سوخته اش، با ان نگاه سرد. دیگر برایم فقط تنفرانگیز نبود، ترسناک هم بود، هرجا او حضور داشت ان مکان برای ” مهیل” شده بود. ماجد مرد عجیب و مرموزی که کل سالهای زندگی همیشه بود اما فقط نفرت و ترس برایم داشت و من از اینده ای که قرار بود رقم بخورد هیچ نمیدانستم …
قسمتی از داستان مهیل:
حالا که دست به قلم دارم تا دربارهٔ او بنویسم پس باید از چند سال قبلش بگویم. از آن زمان که یک دختربچه بودم و همراه پدر و مادرم از یک روستایی در غرب ایران به تهران کوچ کردیم. دلیلش هم خیلی ساده بود. اختلافات طایفگی و کینه های قدیمی، که باعث شد پدرم دست زن و تنها دخترش
را بگیرد و کل خانواده را ترک کند. با فروش زمین هایش فقط توانست یک آپارتمان کوچک در پایین شهر اجاره کند. زندگیمان را اگر بخواهم توصیف کنم باید بگویم، پدر و مادرم عاشق هم بودند. پدرم کشاورز بود و مادرم یکی از ۱۰ فرزند یک خانواده. زیبایی خاصی نداشت، پدرم هم صاحب صورتی
عجیب و دفورمه بود که در نگاه اول خیلی زشت به نظر می آمد. این را من نمیگویم، چیزی بود که سال ها به خاطر آن مسخره ام میکردند صورت پدر و مادرم. اما برای من کمترین اهمیت را داشت، آنها مهربانترین والدین دنیا بودند. توصیف زندگی ما در چند کلمه خلاصه میشود؛ عشق، قناعت و دوری
کردن از خانواده ای که پدرم هیچ دوست نداشت رابطه ای میانمان باشد. از روستای والدینم چیز زیادی به یاد ندارم، بعدها درباره اش در اینترنت خواندم. تصاویرش را دیدم. اورامانات، بهشتی روی زمین. پدرم به هیچکس نه آدرسی داد و نه اطلاعات. یک روز اتفاقی که پدرم رفته بود جایی برای …