دانلود رمان چشم نظر از نازنین محمد حسینی کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه
تعداد صفحات : 1172
خلاصه رمان :
امیرعلی همت، پسرِ عیاش و خوشگذرون حاجآقا همت سردار جانباز جنگی، به دنبال انتقام از دختری معصوم اون رو به شرکت خودش میکشونه تا نقشهای که ماه هاست با دقت براش برنامهریزی کرده رو عملی کنه… دختری پاک و نجیب و معتقد که هیچ بخشی از وجودش شبیه معیارهای امیرعلی نیست… مردی که از دین و ایمون متنفره! …
قسمتی از داستان چشم نظر:
تابه حال هیچ مصاحبه کاری ای نرفته بود .اولین اقدام آن هم به اعتبار خانم یاسینی گفته بود که این شرکت به یک مترجم زبان عربی نیاز دارد و محل کار را هم شخصا ِ تضمین کرده بود. البته که هیچ شانسی برای قبولی نداشت، همانطور که مصاحبه های شغل های قبلی را رد شده بود امیدی به قبولی
این یکی را هم نداشت. یا محل مناسبی نداشتند و یا شرکت های قابل اعتمادی نبودند همگی سابقه کاری میخواستند که او نداشت. موزیک داخل آسانسور تا رسیدن به طبقهی یازده چند باری از نو پخش میشه و وجود آینه به کارش میآید تا برای آخرین بار ظاهرش را چک کند. روسری سیاه گلریزش را
با سنجاق کنار گونه اش محکم کرده و چادر تمیز و مرتبی رویش به سر دارد. مانتو که نه، پیراهن جلو بسته سیاهی که تا بالای زانویش میرسید هم زیر چادرش پوشیده است. پایش را از آسانسور بیرون میگذارد. روبرویش دیواری که با برگ های سبز و چوب های افقی تزئین شده میبیند و تابلوی
تجارت نوین فراز خاتم سمت چپش خودنمایی میکند. اضطراب دارد ولی از بار اولی که به مصاحبهی کاری میرفت حالش بهتر است، خیلی هم بهتر است… _سلام. منشی زنی حدودا سی ساله است. با موهای سیاهی که از کنار مقنعه اش بیرون ریخته و خط چشمی پررنگ پشت چشمش رژ لبش…