دانلود رمان گیسو از زهرا سادات رضوی کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، اجتماعی
تعداد صفحات : 3068
خلاصه رمان:
آریا رستگار استاد دانشگاه جدی و مغروری که بعد از سال ها از آلمان به ایران اومده و در دانشگاه مشغول به تدریس میشه، با خودش عهد بسته با توجه به تجربه تلخ گذشتش دل به هیچ کس نبنده، اما همه چیز طبق نظرش پیش نمیره که یه روز به خودش میاد و میبینه گرفتار یه تار موی دانشجوی کوچولو و درس خونش شده، دانشجویی که از قضا معلم خصوصیه برادر زادشه و …
قسمتی از داستان گیسو:
دست گچ گرفته ام به گردنم وصل بود اما عادت نداشتم و انجام دادن بعضی کارها دشوار بود. لبه تخت نشسته و آرام روی تخت دراز کشیدم و نفس عمیقی از فضای اتاقم گرفتم. دلم برای خانه تنگ شده بود بالاخره بعد از سه روز مرخص شده بودم. اما دکتر تاکید کرده بود مشکلی احساس کردم
سریعا دوباره مراجعه کنم. از نظر خودم حالم خوب بود، دیگر احساس درد نداشتم. دردم همان روزی تمام شده بود که آریا به دیدنم آمده بود، از همان لحظه تا به همین الان حالم چیزی ورای خوب شدن بود. شاید اندکی درد جسمی و کوفتگی داشتم، اما از لحاظ روحی در بالاترین سطح بودم و همین
برای من کافی بود. آریا بعد از همان روز دیگر به دیدنم نیامده بود، اگر میخواستم با خودم رو راست باشم، توقع حداقل یکبار دیگر آمدنش را داشتم، اما مدام با خودم میگفتم شاید کار دارد، نمیتواند و موقعیت نیست. هر چند همان دیداری که داشتیم انرژی و سر خوشی اش هنوز که هنوز بود همراهم
بود. در حدی که همه مشکوک شده بودند، چرا لبخند از لبانم دور نمیشود و در عرض یک روز روحیه ام انقدر تغییر کرده است. -چشم زن عمو چشم، اصلا نخورد خودم تا ته ظرفو در میارم. در اتاق باز شد و مهدی کاسه به دست وارد اتاق شد. با دیدن ظرف در دستش چهره ام در هم شد. تا خرخره پر بودم …